نوشته شده توسط : حسين همتي

     انسان امروزي با حجم گسترده و گسيخته‌اي از اطلاعات روبه رو است که سر چشمه آن نبوغ و اشتياق او در پديد آوردن پديده‌هاي جديد است. به نظر نويسنده، سيستم دفاعي انسان دچار نوعي «ايدز فرهنگي» شده و در برابر سرطان اطلاعات، که تمام شئون زندگي او را فرا گرفته است، قادر به ارزيابي و گزينش اطلاعات نيست. راه حل نويسنده براي رهايي انسان از اين بيماري، حضور «فرا روايتي» است که وي بتواند با متوسل شدن به آن زندگي خود را بازسازي کند و در گزينش و ارزشيابي اطلاعات از آن بهره گيرد.

     ● نويسنده: نيل - پستمن 

پروفسور نيل پستمن، استاد دانشگاه نيويورک، پنجم اکتبر سال 2003 در سن 72 سالگي درگذشت. وي به مدت 42 سال عضو هيئت علمي دانشگاه نيويورک بود. پستمن در سال 1971 آموزشگاه برنامه‌هاي آموزشي «بوم شناسي رسانه» را تأسيس کرد. وي همچنين تا سال 2002 رئيس بخش فرهنگ و ارتباطات بود. پستمن مؤلف بيست کتاب و بيش از 200 مقاله مي‌باشد. کتبي چون: «آموزش، عملياتي خرابکارانه»، «محو شدن دوران کودکي»، «سرگرم کردن خود تا مرگ» و «تکنوپلي». متن زير خلاصه‌اي از سخنراني نيل پستمن در «Shorenstein Center» مي‌باشد که در هفتم فوريه سال 1995 ايراد شده است:

عنوان اين نشست « عصر اطلاعات: موهبت يا مصيبت ». نمي‌دانم، شايد «يک مصيبت يا يک موهبت». حدس مي‌زنم بسياري از شما مايل باشيد درمورد «برکات» عصر اطلاعات صحبت کنيد. بنابراين اجازه دهيد من با «مصيبت‌ها» شروع کنم. خانم ميلاي در کتاب «صيادي که صيد شد» در قطعه‌اي از اشعارش اين مصيبت را به خوبي پيش گويي کرده است. او در اين شعر دقيقاً مشکلي را توصيف کرده است که بسيار مرا آزار مي‌دهد. در اين شعر آمده: « در اين عصر موهبت، در ساعات تاريک آن، از آسمان باراني شهاب گونه از حقايق مي‌بارد. نه از حضورآنها سؤال مي‌شود و نه پيوستگي دارند. آگاهي کافي براي نجات ما از اين بيماري، ريسندگي روزانه است. اما دستگاه بافندگي وجود ندارد که چنين کالبدي را به وجود آورد.»



:: موضوعات مرتبط: نيل پستمن , ,
:: بازدید از این مطلب : 498
|
امتیاز مطلب : 127
|
تعداد امتیازدهندگان : 33
|
مجموع امتیاز : 33
تاریخ انتشار : شنبه 28 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حسين همتي

 با نگاهی به کتاب «مغز متفکر جهان شیعه»

جابر بن حیان یکی از مبهم ترین شخصیت های تاریخی اسلامی است و در باره کمتر شخصیتی این مقدار اختلاف و تناقض گویی و تردید وجود دارد. هیچ وجهی از وجوه شخصیتی جابر ( اصل وجود او، نام او، تاریخ تولد، محل تولد، آثار، مذهب سال وفات و مدفن) مورد اتفاق مورخان نیست.

مهدی نصیری   

 در باب اثبات مطلوبیت علوم مدرن غربی و عدم تعارض آن با دین و بلکه پیوند و تلائم آن با دین، ادله گوناگونی از سوی متدینین مطرح می شود که از جمله آنها استناد به شخصیتی تاریخی به نام جابر بن حیان است. چنین مشهور است که جابر بن حیان یکی از شاگردان برجسته امام صادق علیه السلام در علوم طبیعی و تجربی و از جمله علم شیمی و طب بوده و نظریه ها و رساله های علمی بسیاری که محصول تعالیم آن امام همام بوده است از خود به جای گذاشته است و این آثار در دسترس غربی ها قرار گرفته و مانند دیگر متون علمی ای که از تمدن اسلامی به غرب برده شد، در رنسانس علمی غرب سهمی به سزا داشته است و این بدان معناست که نه تنها تعارضی بین دین و به خصوص مکتب تشیع با علوم و تمدن جدید غربی نیست بلکه اساساً نوزایی علمی غرب مدیون و منبعث از تمدن اسلامی است.



:: موضوعات مرتبط: مهدي نصيري , مقالات , ,
:: بازدید از این مطلب : 639
|
امتیاز مطلب : 105
|
تعداد امتیازدهندگان : 25
|
مجموع امتیاز : 25
تاریخ انتشار : دو شنبه 23 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : حسين همتي

 

­حجت الاسلام والمسلمين سيد محمد مهدی ميرباقری

مقدمه

در زيارت عاشورا به امام حسين(ع) اين‌گونه خطاب مي‌كنيم: «و الوتر الموتور». وتر به معناي «تنها و يكتا»، و موتور «تنها شده» است. یك احتمال دربارة اين معنا، يگانگي، منحصر به فرد بودن و بي‌بديل بودن حضرت است. احتمال ديگر اين است كه، حضرت تنهاست و در اين تنهايي «موتور» است؛ يعني حضرت با نقشه و برنامه‌ريزي تنها شده است؛ به خصوص اگر توجه داشته باشيم كه درگيري سيّدالشّهدا (ع) مخفيانه نبود كه مسلمانان از آن بي‌خبر باشند. يزيد بعد از مرگ معاويه به استاندار مدينه نامه نوشت كه بايد از حسين بيعت بگيري و الاّ او را بكش و سرش را بفرست. حضرت بيعت نكردند و با تدبير از مدينه خارج شدند؛ در مكه براي مسلمانان نامة دعوت نوشتند و آنها را مطلّع كردند، علاوه بر اين مكه محل رفت و آمد مسلمانان بود و اخبار از آنجا منتشر مي‌شد. بعد هم يزيد، عده‌اي را فرستاد تا حضرت را در مكه ترور كنند و توصيه كرد كه، حتّي اگر دست حضرت به پردة كعبه بود او را بكشيد، لذا حضرت در 8 ذي‌الحجّه در حالي‌كه همه مُحرِم مي‌شدند كاملاً با سر و صدا و با حالتي كه همه متوجه باشند از مكه خارج شدند و با صراحت اعلام كردند:

كسي كه حاضر است خون دلش را در راه ما بدهد و خودش را مهيّاي لقاي خدا كرده است، همراه ما كوچ كرده، همسفر شود.[1]

از آن طرف مردم كوفه از خروج امام از مدينه و حركت به سوي مكه مطّلع شدند، نامه نوشتند و حضرت را دعوت كردند. حضرت نيز سفير فرستادند. لذا به گونه‏اي نبود كه مردم مطّلع نباشند. هم مردم حجاز، مدينه، بصره و هم مردم كوفه مطّلع بودند. كمابيش تمام مناطق اسلامي مطّلع شده بودند كه چنين حادثه‌اي در شرف اتّفاق است و امام با يزيد بيعت نكرده، ابتدا به مكه رفته سپس از مكه هم بي‌وقت خارج شده و مردم را به همكاري دعوت كرده‌اند.



:: موضوعات مرتبط: استاد سيد محمد مهدي ميرباقري , ,
:: بازدید از این مطلب : 441
|
امتیاز مطلب : 85
|
تعداد امتیازدهندگان : 21
|
مجموع امتیاز : 21
تاریخ انتشار : یک شنبه 1 اسفند 1389 | نظرات ()